فرستنده :
سيده زهرا رحماني / Zahra Shia
چهارشنبه 93/2/24
باران مي بارد
اشک مي بارد
عشق مي بارد
سکوت مي بارد
درد مي بارد
ديگر بيا مهربانم
اللهم عجل لوليک الفرج...
فرستنده :
محمد مهدي فتحي
سه شنبه 92/10/3
سلام و عليكم ورحمه الله و بركاته.
ممنونم از اينكه به ما سرزدي.
اميدوار شدم كه كسي هم يه نيم نگاهي به ما ميكنه
عزتت زياد.
فرستنده :
Mahdi Rahbarzare
يكشنبه 92/9/10
يکي از خان ها که نوکرش از روي اسب افتاده بود او را صدا کرد و گفت؛ به من نگاه کن تا
ياد بگيري چطوري بايد سوار اسب شد و خودش جفت زد که روي زين بپرد ولي از آن طرف
به زمين افتاد و در حالي که از درد ناله مي کرد و کمرش را مي ماليد، گفت؛ احمق! تو
اينطوري سوار اسب مي شوي